خب سلام...
با اینکه قبلا یه بار این چالشو رفته بودم ولی خب این یکی راحت تره چون لازم نیست هر روز اپدیتش کنمTT آره.. و این چالش از اینجا شروع شده*-*
~~~
1. شاید اگر این قدر به آینه ها نگاه نمی کردم، می توانستم با چشمان خودم زیبایی حقیقی ام را پیدا کنم.
_ آلا، خانه ای بدون آینه.
2. آقا محمد، راه رفتن را بلد نبود، ولی سختی راه او را آزار داد.
3. چیزی که مرده،هرگز نمی میره.
4. من هر چقدر زانوهام توان داشتن به خاطرت دویدم... پس میخوای بگی هیچ وقت دونده خوبی نبودم؟
_ سلین، .and yet, you can't read the pain
5. درد یونگی، از عشق نبود. از نفرت بود. نفرت به کسایی که عشقش رو شکستن.
_ آیلین، شاید بهشت.